امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

امیر حسین عزیز مامان وبابا

دو ماهگی و واکسن پسرم.............

سلام قند عسلم روزا چقد زود میگذره .............چه زود دوماهت شد عزیزم............ 3آذر که دوماهت کامل شد باید میرفتیم بهداشت و واکسنت رو میزدیم .....منو بابایی از یه هفته قبلش برای این روز تب کرده بودیم.............خیلی سخت بود...........استرس عجیبی داشتیم. بالاخره 3 آذر شد ومن و بابایی همراه مادر جون بردیمت مرکز بهداشت ........بابایی که اصلا جرات نداشت داخل بیاد من و مادر جون رفتیم داخل تا نوبتمون شد بعد روی تخت خوابوندیمت با اولین آمپول جیغت هوا رفت و من در حالی که اشک میریختم صورتمو به صورتت چسبونده بودمو دلداریت میدادم بلکه ساکت شی . آروم شدی...........البته قبل از اینکه بریم بهت مسکن داده بودم.از بعد واکسن هم 4ساعت یه...
8 آذر 1392

گل پسرم یه ماهه شد

سلام ............. پسر خوشگلم شما امروز یه ماهت شده تو این مدت منو بابایی همش درگیر زردیت بودیم..یه کوچولو زردی داشتی ولی ما چون حساسیم همش تو رو این دکتر و اون دکتر بردیم چند بار ازت خون گرفتن که منو بابایی تا حد مرگ عذاب میکشیدیم. ولی خوب چاره ای نبود باید تحمل میکردیم تا درجه زردیت مشخص بشه که شکر خدا کم بود و به بستری شدن نیازی نداشتی............(11بود...که شد9)ودکتر گفت که ایرادی نداره خطر رفع شده. تو این مدت خیلی عوض شدی ماشالله وزن گیریت عالیه ...........شما الان 4کیلو ونیم شدی.........شیر خودمو میخوری البته بابایی قایمکی شبا یه شیر خشک بهت میده میگه تپل شی.ولی من مخالفم....دکتر میگه شیر خودم برات عالیه که وزن گیریت خوبه....
3 آبان 1392
1